امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Autocrat

ˈɑːt̬əkræt ˈɔːtəkræt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
حاکم مطلق، سلطان مستبد، سلطان مطلق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Her manager was an autocrat.
- مدیر او آدم خودکامه‌ای بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد autocrat

  1. noun dictator
    Synonyms: authoritarian, Caesar, despot, Fascist, Hitler, overlord, totalitarian, tyrant

ارجاع به لغت autocrat

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «autocrat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/autocrat

لغات نزدیک autocrat

پیشنهاد بهبود معانی