امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Barley

ˈbɑːrli ˈbɑːli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun interjection
جو، شعیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- barley bread
- نان جو
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد barley

  1. noun A grain of barley
    Synonyms: barleycorn, small grain, cereal, eatage

Collocations

ارجاع به لغت barley

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «barley» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/barley

لغات نزدیک barley

پیشنهاد بهبود معانی