امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bedlam

ˈbedləm ˈbedləm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun
سروصدا و درهم‌برهمی، محشر، غلغله

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- After his speech, the meeting became a bedlam.
- پس از نطق او در جلسه غوغا به پا شد.
- The crowd went absolutely mad. It was bedlam.
- جمعیت کاملاً عصبانی شدند و غلغله شد.
noun
(قدیمی) بیمارستان روانی، تیمارستان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bedlam

  1. noun chaotic situation
    Synonyms: chaos, clamor, commotion, confusion, din, disquiet, disquietude, furor, hubbub, madhouse, maelstrom, noise, pandemonium, racket, shambles, tumult, turmoil, uproar
    Antonyms: calm, peace, quiet

ارجاع به لغت bedlam

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bedlam» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bedlam

لغات نزدیک bedlam

پیشنهاد بهبود معانی