امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Bedouin

    ˈbeduɪn ˈbeduɪn
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      bedouins

    توضیحات

    این لغت به شکل beduin نیز نوشته می‌شود ولی شکل نوشتاری bedouin رایج است.

    همچنین می‌توان از شکل جمع bedouin به‌ جای bedouins استفاده کرد.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    بادیه‌نشین (عرب کوچ‌نشین صحراهای عربستان یا سوریه یا شمال آفریقا) (اغلب با B بزرگ)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - It was an unforgettable experience to spend a night under the starry sky with a group of friendly Bedouins.
    - گذراندن شب در زیر آسمان پرستاره با گروهی از بادیه‌نشینان دوست‌داشتنی تجربه‌ای فراموش‌نشدنی بود.
    - The beduin traveled across the vast Arabian desert with their camels and tents.
    - بادیه‌نشینان با شترها و خیمه‌های خود صحرای وسیع عربستان را طی کردند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد bedouin

    1. noun A member of a nomadic tribe of Arabs
      Synonyms: beduin

    ارجاع به لغت bedouin

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bedouin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bedouin

    لغات نزدیک bedouin

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار