امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bight

baɪt baɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - transitive
حلقه طناب، پیچ و خم، پیچ رودخانه، خلیج کوچک، با طناب Bigit بستن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- bighting the canvas of a sail
- محکم بستن پارچه‌ی بادبان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bight

  1. noun A body of water partly enclosed by land but having a wide outlet to the sea
    Synonyms: bay, inlet, angle, bayou, cove, bend, corner, curve, gulf, loop, noose, road

ارجاع به لغت bight

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bight» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bight

لغات نزدیک bight

پیشنهاد بهبود معانی