امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bleak

bliːk bliːk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    bleak
  • صفت تفضیلی:

    bleaker
  • صفت عالی:

    bleakest

توضیحات

همچنین می‌توان از شکل جمع bleaks به‌ جای bleak استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective C2
بی‌حفاظ، در معرض باد سرد، متروک، غم‌افزا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- a bleak coast
- کرانه‌ی سرد و پر باد
- Siberia's bleak winters
- زمستان‌های سخت سیبری
- The house seemed empty and bleak.
- خانه لخت و دلگیر به نظر می‌رسید.
- a bleak future
- آینده‌ای خالی از امید
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bleak

  1. adjective barren
    Synonyms: austere, bare, blank, blighted, bombed, bulldozed, burned, chilly, cleared, cold, deforested, desert, deserted, desolate, dreary, exposed, flat, gaunt, grim, open, raw, scorched, stripped, unpopulated, unsheltered, weather-beaten, wild, windswept
    Antonyms: appealing, bright, comfortable, nice, pleasant, sunny
  2. adjective depressing
    Synonyms: black, cheerless, comfortless, dark, discouraging, disheartening, dismal, drear, dreary, funereal, gloomy, grim, hard, harsh, hopeless, joyless, lonely, melancholy, mournful, oppressive, sad, somber, unpromising
    Antonyms: cheerful, comforting, congenial, encouraging, nice, pleasant

ارجاع به لغت bleak

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bleak» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bleak

لغات نزدیک bleak

پیشنهاد بهبود معانی