امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Branch

bræntʃ brɑːntʃ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    branched
  • شکل سوم:

    branched
  • سوم‌شخص مفرد:

    branches
  • وجه وصفی حال:

    branching
  • شکل جمع:

    branches

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
شاخه، شعبه، انشعاب، رشته، بخش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- A bird alighted on the leafless branch.
- پرنده‌ای بر شاخه‌ی بی‌برگ نشست.
- The tree has put forth new branches.
- درخت شاخه‌های تازه درآورده است.
- The Ohio River is one of the branches of the Mississippi River.
- (رود) اوهایو یکی از شعبه‌های (رودخانه‌ی) می‌سی‌سی‌پی است.
- Surgery is a branch of medicine.
- جراحی شاخه‌ای از (علم) پزشکی است.
- Persian is a branch of the Indo-European family of languages.
- فارسی شاخه‌ای از خانواده‌ی زبان‌های هند و اروپایی است.
- the new branch of the bank
- شعبه‌ی جدید بانک
- the secret operations branch of the counterespionage office
- بخش عملیات سری اداره‌ی ضدجاسوسی
نمونه‌جمله‌های بیشتر
verb - intransitive
منشعب شدن
- Little streams branching from the river.
- نهرهای کوچکی که از رودخانه منشعب می‌شوند.
- After Aliabad the road branches.
- بعد از علی‌آباد جاده منشعب می‌شود.
- In London the road branches off in three directions.
- در لندن جاده به سه شاخه منشعب می‌شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد branch

  1. noun department
    Synonyms: annex, arm, bureau, category, chapter, classification, connection, dependency, derivative, division, extension, local, member, office, outpost, part, portion, section, subdivision, subsection, subsidiary, tributary, wing
    Antonyms: company
  2. noun arm, limb
    Synonyms: bough, branchlet, bug, detour, divergence, extension, fork, growth, offshoot, prong, scion, shoot, spray, sprig, wing

Phrasal verbs

  • branch off

    به سوی دیگری رفتن، منحرف شدن، جدا شدن، منشعب شدن

  • branch out

    به سوی دیگری رفتن، منحرف شدن، جدا شدن، منشعب شدن

    (علاقه یا فعالیت) گسترده شدن، شروع به کارهای جدید کردن

Collocations

Idioms

  • root and branch

    کاملاً، از ریشه، از بُن، به‌تمامی، تمام‌وکمال

ارجاع به لغت branch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «branch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/branch

لغات نزدیک branch

پیشنهاد بهبود معانی