امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Bravado

    brəˈvɑːdoʊ brəˈvɑːdəʊ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    noun
    لاف دلیری، خودستا، پهلوان‌پنبه، دلیر دروغی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - Take no notice of his threats; they are sheer bravado.
    - به تهدیدهای او توجه نکن؛ کاملاً تو خالی است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد bravado

    1. noun boastfulness
      Synonyms: blowing, bluff, bluster, boasting, bombast, braggadocio, bragging, bullying, crowing, fancy talk, fuming, gasconade, grandiosity, guts, hot air, pomposity, pretension, raging, railing, rant, selfglorification, storming, swaggering, swelling, talk, tall talk
      Antonyms: cowardice, fear, fearfulness, modesty, restraint

    ارجاع به لغت bravado

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bravado» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bravado

    لغات نزدیک bravado

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی