امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Break A Leg

    breɪk ə lɛɡ breɪk ə lɛɡ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    idiom informal
    (به‌ویژه قبل‌از اجرای نمایش و تئاتر) موفق باشی!، بترکونی!

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - The director smiled and said, "Break a leg, everyone; it’s showtime!"
    - کارگردان لبخندی زد و گفت: «وقت نمایشه، بترکونین!»
    - As she stepped onto the stage, her friends shouted, "Break a leg!"
    - هنگامی که او روی صحنه رفت، دوستانش فریاد زدند: «موفق باشی!»
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد break a leg

    1. idiom used for wishing someone good luck, especially before a performance

    ارجاع به لغت break a leg

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «break a leg» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/break-a-leg

    لغات نزدیک break a leg

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند