امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Break Faith

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

collocation
عهدشکنی کردن، پیمان‌شکنی کردن، خیانت کردن، ترک بیعت کردن، مرتد شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد break faith

  1. verb go back on one's word
    Synonyms: betray, break one's word, break promise, forswear oneself, perjure oneself, renege

ارجاع به لغت break faith

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «break faith» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/break-faith

لغات نزدیک break faith

پیشنهاد بهبود معانی