امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Brilliantly

    ˈbrɪljəntli ˈbrɪljəntli
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adverb B2
    به‌طور عالی، به‌طور برجسته

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - The ploy worked brilliantly.
    - این ترفند به‌طور عالی عمل کرد.
    - The novel brilliantly captures the complex feel of modern life.
    - این رمان به‌طور برجسته حس پیچیده‌ی زندگی مدرن را ترسیم می‌کند.
    adverb
    به‌طور درخشان، بسیار درخشان، با درخشش مضاعف، با درخششی مثال‌زدنی
    - The water of the stream sparkled brilliantly.
    - آب نهر با درخششی مثال‌زدنی جاری بود.
    - brilliantly colored bird feathers
    - پرهای پرنده‌ با رنگ‌های بسیار درخشان
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد brilliantly

    1. adverb very bright
      Synonyms: shiningly, radiantly, blazingly, brightly
    2. adverb in an intelligent manner
      Synonyms: cleverly, knowledgeably, intelligently
      Antonyms: unintelligently

    ارجاع به لغت brilliantly

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «brilliantly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brilliantly

    لغات نزدیک brilliantly

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار