امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Brindle

ˈbrɪndəl ˈbrɪndəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
رنگ راه‌راه، پارچه راه‌راه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Do not take any brindle for a spot ...
- هرپیسه گمان مبر که خالیست ...
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brindle

  1. adjective Having a grey or brown streak or a pattern or a patchy coloring; used especially of the patterned fur of cats
    Synonyms: brindled, brinded, tabby

ارجاع به لغت brindle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brindle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brindle

لغات نزدیک brindle

پیشنهاد بهبود معانی