امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Brutality

bruːˈtæləti bruːˈtæləti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    brutalities

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
جانور خویی، وحشیگری، بی‌رحمی، سبعیت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- There is too much brutality on the screen.
- خشونت بسیاری بر پرده‌ی سینما ظاهر می‌شود.
- the brutalities of despotic regimes
- وحشیگری‌های حکومت‌های ستمگر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brutality

  1. noun cruel treatment
    Synonyms: atrocity, barbarism, barbarity, bloodthirstiness, brutishness, choke hold, cruelty, ferocity, fierceness, grossness, inhumanity, ruthlessness, sadism, savageness, savagery, third degree, unfeelingness, viciousness
    Antonyms: gentleness, humaneness, kindness, niceness

ارجاع به لغت brutality

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brutality» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brutality

لغات نزدیک brutality

پیشنهاد بهبود معانی