امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Brutalize

    -t̬l- ˈbruːtl-aɪz
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      brutalized

    • شکل سوم:

      brutalized

    • سوم‌شخص مفرد:

      brutalizes

    • وجه وصفی حال:

      brutalizing

    معنی و نمونه‌جمله

    verb - transitive adverb
    وحشی یا حیوان‌صفت کردن، وحشی شدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - Some believe that capital punishment will brutalize the general public.
    - برخی معتقدند که مجازات اعدام موجب سنگدلی قاطبه‌ی مردم می‌گردد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد brutalize

    1. verb Become brutal or insensitive and unfeeling
      Synonyms: brutalise, animalize, animalise
    2. verb To ruin utterly in character or quality
      Synonyms: animalize, bastardize, bestialize, canker, corrupt, debase, debauch, brutalise, demoralize, deprave, pervert, stain, vitiate, warp

    ارجاع به لغت brutalize

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «brutalize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brutalize

    لغات نزدیک brutalize

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل