امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Bunker

    ˈbʌŋkər ˈbʌŋkə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      bunkers

    معنی و نمونه‌جمله

    noun verb - transitive
    سنگر و پناهگاه زیرزمینی، انبار بزرگ، پرشدن انبار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - German bunkers along the coast
    - استحکامات آلمانی‌ها در راستای ساحل
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد bunker

    1. noun underground shelter
      Synonyms: shelter, dugout, fortification, blockhouse
    2. noun hazard on a golf course
      Synonyms: sand trap, trap, sand bunker

    ارجاع به لغت bunker

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bunker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bunker

    لغات نزدیک bunker

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند