معنی bylaw به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈbaɪlɑː ˈbaɪlɔː

توضیحات

شکل‌های نوشتاری دیگر این لغت: bye-law, byelaw و by-law

شکل‌های نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: bye-law و by-law

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

انگلیسی آمریکایی آیین‌نامه‌ی داخلی، نظام‌نامه‌ی داخلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- according to the club's bylaws

- طبق آیین‌نامه‌های باشگاه

- The bylaw of the company prohibits the use of personal mobile phones during office hours.

- طبق آیین‌نامه‌ی این شرکت، استفاده از تلفن‌های همراه شخصی در ساعات اداری ممنوع است.

noun countable

انگلیسی بریتانیایی قانون محلی (قانونی که دولت محلی آن را وضع کرده و تنها مربوط به همان منطقه است)

- The by-law prohibiting smoking in public parks was passed by the city council.

- قانون محلی ممنوعیت استعمال دخانیات در پارک‌های عمومی در شورای شهر تصویب شد.

- Residents must adhere to the by-law that restricts parking on the street during certain times of the day.

- ساکنان باید به قانونی که پارک کردن در خیابان را در ساعات خاصی از روز محدود می‌کند، پایبند باشند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bylaw

noun An enactment

Synonyms: ordinance, local law, standing rule, internal regulation

ارجاع به لغت bylaw

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «bylaw» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bylaw

لغات نزدیک bylaw

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند