امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Callous

ˈkæləs ˈkæləs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more callous
  • صفت عالی:

    most callous

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb
سفت، پینه‌خورده، بی‌حس، بی‌عاطفه، سنگ‌دل، بی‌حس کردن، پینه‌زدن، پنبه‌ای

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The new shoes made his feet calloused and painful.
- کفش‌های نو پاهای او را پینه‌زده و دردناک کرد.
- The old man's hands were rough and full of callouses (calluses).
- دستان پیرمرد زبر و پر از پینه بود.
- His behavior towards prisoners was callous and inhumane.
- رفتار او با زندانیان بی‌رحمانه و غیرانسانی بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد callous

  1. adjective cruel, insensitive
    Synonyms: apathetic, blind to, careless, case-hardened, cold, cold-blooded, deaf to, hard, hard-bitten, hard-boiled, hardened, hardhearted, heartless, impassive, impenitent, indifferent, indurated, inflexible, insensate, insensible, insensitive, insentient, inured, obdurate, soulless, spiritless, stiff, stony, stubborn, thick-skinned, torpid, tough, toughened, unaffected, unbending, uncaring, uncompassionate, unconcerned, unfeeling, unimpressionable, unresponsive, unsusceptible, unsympathetic
    Antonyms: compassionate, feeling, kind, nice, sensitive, sympathetic, tender

ارجاع به لغت callous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «callous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/callous

لغات نزدیک callous

پیشنهاد بهبود معانی