امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Callow

    ˈkæloʊ ˈkæləʊ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more callow

    • صفت عالی:

      most callow

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective
    جوجه‌ای که هنوز پر درنیاورده، شخص بی‌تجربه و‌ ناشی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - When he became king, he was no more than a callow youth.
    - هنگامی که به سلطنت رسید جوانی بی‌تجربه بیش نبود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد callow

    1. adjective immature
      Synonyms: crude, green, guileless, inexperienced, infant, jejune, jellybean, juvenile, kid, low tech, naive, not dry behind ears, puerile, raw, sophomore, tenderfoot, unbaked, unfledged, unripe, unsophisticated, untrained, untried, young
      Antonyms: experienced, initiated, mature, sophisticated

    ارجاع به لغت callow

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «callow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/callow

    لغات نزدیک callow

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند