امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Capacity

kəˈpæsəti kəˈpæsəti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    capacities

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun B2
گنجایش، گنجایی، گنج، ظرفیت، خورند، اندوزش، جا، انبارش، آبشخور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- This bus has a capacity of thirty passengers.
- این اتوبوس گنجایش سی سرنشین را دارد.
- What is the capacity of this oil tanker?
- گنجایی این نفتکش چقدر است؟
- a water tank with a capacity of ten thousand gallons
- آب‌انباری به ظرفیت ده هزار گالن
noun
حداکثر ظرفیت، بیشین گنج، بیشین گنجایی
- the airplane was filled to capacity.
- هواپیما کاملاً پر بود.
noun
گنجایش فکری، استعداد، لیاقت، کارآیی، توانش، توانایی
- she has the capacity to learn fast.
- او توانایی آن را دارد که تند یاد بگیرد.
- he does not have the capacity for this job.
- او لیاقت این کار را ندارد.
noun
در مقام، به عنوان، سمت
- I attended the meeting in the capacity of an advisor.
- در گردهمایی به‌عنوان رایزن حضور یافتم.
noun
حقوق صلاحیت، اختیار
- it is outside the capacity of this court.
- (آن موضوع) از صلاحیت این دادگاه خارج است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد capacity

  1. noun volume; limit of volume held
    Synonyms: accommodation, amplitude, bulk, burden, compass, contents, dimensions, expanse, extent, full, holding ability, holding power, latitude, magnitude, mass, measure, proportions, quantity, range, reach, retention, room, scope, size, space, spread, standing room only, sufficiency, sweep
  2. noun ability; competency
    Synonyms: adequacy, aptitude, aptness, bent, brains, caliber, capability, cleverness, compass, competence, efficiency, facility, faculty, forte, genius, gift, inclination, intelligence, knack, might, power, qualification, readiness, skill, stature, strength, talent, the goods, up to it, what it takes
    Antonyms: impotence, inability, incompetence

Collocations

ارجاع به لغت capacity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «capacity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/capacity

لغات نزدیک capacity

پیشنهاد بهبود معانی