امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Carrel

    ˈkerl ˈkærl
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    به این شکل نیز نوشته می‌شود: carrell

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    میز کناره‌دار (میز پارتیشن‌بندی‌شده‌ی مخصوص مطالعه‌‌ و هر فعالیت فردی دیگر در کتابخانه‌های عمومی و برخی جاهای دیگر)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - The library was filled with small, private carrels where students could study in peace.
    - کتابخانه پر از میزهای کناره‌دار کوچک و خصوصی بود که دانش‌آموزان می‌توانستند در آرامش درس بخوانند.
    - The student reserved a carrell at the library.
    - این دانش‌آموز یک میز کناره‌دار در کتابخانه رزرو کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد carrel

    1. noun French surgeon and biologist who developed a way to suture and graft blood vessels (1873-1944)
      Synonyms: alexis carrel
    2. noun Small individual study area in a library
      Synonyms: carrell, cubicle, stall

    ارجاع به لغت carrel

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «carrel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/carrel

    لغات نزدیک carrel

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند