امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Caught

kɒːt kɔːt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • مصدر:

    catch
  • شکل سوم:

    caught
  • سوم‌شخص مفرد:

    catches
  • وجه وصفی حال:

    catching

معنی‌ها

adverb
زمان گذشته ساده فعل Catch

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
adverb
قسمت سوم فعل Catch
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد caught

  1. adjective taken
    Synonyms: seized, arrested, entangled, captured, under arrest

Idioms

  • wouldn't be caught dead

    عمراً کاری را انجام دادن، هیچ علاقه‌ای نداشتن به انجام کاری، تحت‌ هیچ‌ شرایطی حاضر به انجام کاری نبودن، به‌هیچ‌عنوان انجام ندادن

ارجاع به لغت caught

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «caught» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/caught

لغات نزدیک caught

پیشنهاد بهبود معانی