امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cautious

ˈkɑːʃəs ˈkɔːʃəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more cautious
  • صفت عالی:

    most cautious

معنی و نمونه‌جمله

adjective B2
هوشیار، محتاط، مواظب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Mehri is a cautious driver.
- مهری راننده‌ی محتاطی است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cautious

  1. adjective careful, guarded
    Synonyms: alert, all ears, cagey, calculating, chary, circumspect, considerate, discreet, forethoughtful, gingerly, hedging one’s bets, heedful, judicious, keeping on one’s toes, leery, on the lookout, playing it cool, playing safe, politic, provident, prudent, pussyfoot, safe, shrewd, taking it easy, taking it slow, tentative, thinking twice, vigilant, walking on eggs, wary, watchful, watching one’s step, watching out, with one’s eyes peeled
    Antonyms: careless, hasty, heedless, imprudent, incautious, rash, thoughtless, uncareful, unguarded, unobservant

ارجاع به لغت cautious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cautious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cautious

لغات نزدیک cautious

پیشنهاد بهبود معانی