امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Censorious

    senˈsɔːriəs senˈsɔːriəs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective
    خرده‌گیر، عیب‌جو، عیب‌جویانه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - This time they were much more censorious of the prime minister.
    - این بار از نخست وزیر خیلی بیشتر انتقاد کردند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد censorious

    1. adjective very critical
      Synonyms: accusatory, captious, carping, caviling, cavillous, chiding, complaining, condemnatory, condemning, critical, culpatory, denouncing, disapproving, disparaging, fault-finding, hypercritical, overcritical, reprehending, reproaching, severe
      Antonyms: complimentary, encouraging, flattering, laudatory, praising

    ارجاع به لغت censorious

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «censorious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/censorious

    لغات نزدیک censorious

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی