امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Centrist

ˈsentrɪst ˈsentrɪst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    centrists

معنی و نمونه‌جمله

noun
میانه‌رو (به‌ویژه در امور سیاسی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- His centrist policies found many supporters.
- سیاست میانه‌روی او طرفداران زیادی پیدا کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد centrist

  1. adjective Supporting or pursuing a course of action that is neither liberal nor conservative
    Synonyms: middle-of-the-road
  2. noun A person who takes a position in the political center
    Synonyms: middle-of-the-roader, moderate, moderationist

لغات هم‌خانواده centrist

ارجاع به لغت centrist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «centrist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/centrist

لغات نزدیک centrist

پیشنهاد بهبود معانی