معنی characterless به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈkerəktɚləs ˈkærəktələs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

پیش‌پاافتاده، فاقد ویژگیِ متمایزکننده، معمولی، عادی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- characterless modern cities

- شهرهای مدرن فاقد ویژگیِ متمایزکننده

- a characterless meal

- یک وعده‌ی غذایی معمولی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد characterless

adjective Lacking distinct or individual characteristics; dull and uninteresting

Synonyms: nondescript

لغات هم‌خانواده characterless

noun
character, characteristic, characterization
adjective
characteristic, characterless
verb - transitive
characterize
adverb
characteristically

ارجاع به لغت characterless

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «characterless» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/characterless

لغات نزدیک characterless

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی