امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Charred

tʃɑːrd tʃɑːd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    chars
  • وجه وصفی حال:

    charring

معنی

adverb
سوخته ،زغال مانند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد charred

  1. verb Burn slightly and superficially so as to affect color
    Synonyms: seared, singed, scorched, burnt, blackened, broiled
  2. verb To reduce to carbon or charcoal by incomplete combustion.
    Synonyms: burnt

ارجاع به لغت charred

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «charred» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/charred

لغات نزدیک charred

پیشنهاد بهبود معانی