امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ciliary

ˈsɪliːeriː ˈsɪlɪərɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
مژگانی، مویی، مودار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ciliary

  1. adjective Of or relating to the human eyelash
    Synonyms: ciliate, cilial

ارجاع به لغت ciliary

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ciliary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ciliary

لغات نزدیک ciliary

پیشنهاد بهبود معانی