امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Ciliate

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
مودار، ریشه‌دار، مژگان‌دار، مژه‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ciliate

  1. adjective Of or relating to the human eyelash
    Synonyms: ciliary, cilial
  2. adjective Having a margin or fringe of hairlike projections
    Synonyms: ciliated
  3. noun A protozoan with a microscopic appendage extending from the surface of the cell
    Synonyms: ciliated protozoan, ciliophoran

ارجاع به لغت ciliate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ciliate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ciliate

لغات نزدیک ciliate

پیشنهاد بهبود معانی