امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Circumspect

ˈsɜrːkəmspekt ˈsɜːkəmspekt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
بااحتیاط، ملاحظه‌کار، مال‌اندیش، باتدبیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Doctors are now more circumspect about contagious diseases.
- دکترها اکنون درمورد بیماری‌های مسری محتاط‌ترند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد circumspect

  1. adjective cautious, discreet
    Synonyms: attentive, cagey, calculating, canny, careful, chary, considerate, deliberate, discriminating, gingerly, guarded, heedful, judicious, meticulous, observant, politic, prudent, punctilious, safe, sagacious, sage, scrupulous, vigilant, wary, watchful
    Antonyms: audacious, bold, careless, incautious, indiscreet, rash, uncareful, uncircumspect, unheedful

ارجاع به لغت circumspect

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «circumspect» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/circumspect

لغات نزدیک circumspect

پیشنهاد بهبود معانی