امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Clergyperson

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
(مرد یا زن) روحانی، کاتوزی، کشیش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد clergyperson

  1. noun minister of church
    Synonyms: abbey, archbishop, bishop, blackcoat, cardinal, cassock, chaplain, churchperson, cleric, clerk, curate, dean, divine, ecclesiast, ecclesiastic, evangelist, father, missionary, monsignor, padre, parson, pastor, person of God, person of the cloth, pontiff, preacher, predicant, priest, primate, pulpitarian, pulpiteer, rabbi, rector, reverend, sermonizer, shepherd, vicar

ارجاع به لغت clergyperson

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clergyperson» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/clergyperson

لغات نزدیک clergyperson

پیشنهاد بهبود معانی