معنی collapsible به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

kəˈlæpsəbl kəˈlæpsəbl

آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

صفت تفضیلی:
more collapsible
صفت عالی:
most collapsible

معنی‌ها

adjective

قابل خراب کردن ،فروریختنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

adjective

تاشو، جمع‌شو

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد collapsible

adjective Capable of collapsing or being collapsed

Synonyms: collapsable

Antonyms: noncollapsible

لغات هم‌خانواده collapsible

noun
collapse
adjective
collapsible
verb - intransitive
collapse

ارجاع به لغت collapsible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «collapsible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/collapsible

لغات نزدیک collapsible

- collagen
- collapse
- collapsible
- collar
- collarbone

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return