امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Collectivism

kəˈlektɪvɪzm kəˈlektɪvɪzm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
جمع‌گرایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The country's government was based on collectivism.
- حکومت این کشور مبتنی‌‌بر جمع‌گرایی بود.
- The success of the project was due to the strong sense of collectivism among the team members
- موفقیت پروژه به دلیل حس جمع‌گرایی قوی در بین اعضای تیم بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد collectivism

  1. noun Soviet communism
    Synonyms: communalism, cooperation, centralism, bolshevism, communization, saint-simonism, democratism, federalism, monarchism, sovietism, neofascism, royalism, statism, governmentalism

لغات هم‌خانواده collectivism

ارجاع به لغت collectivism

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «collectivism» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/collectivism

لغات نزدیک collectivism

پیشنهاد بهبود معانی