امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Combustion Chamber

    kəmˈbəstʃənˈtʃeɪmbər kəmˈbʌstʃənˈtʃeɪmbə
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    محفظه‌ی احتراق، آتش‌خانه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - The fuel is ignited in the combustion chamber to create power.
    - سوخت برای ایجاد نیرو در محفظه‌ی احتراق مشتعل می‌شود.
    - The combustion chamber must be properly sealed to prevent any leaks.
    - محفظه‌ی احتراق باید به‌خوبی آب‌بندی شود تا از هرگونه نشتی جلوگیری شود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت combustion chamber

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «combustion chamber» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/combustion-chamber

    لغات نزدیک combustion chamber

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار