امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Come Between

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

phrasal verb C2
جدا کردن، نفاق افکندن، موجب جدایی شدن، بین (دو یا چند نفر) قرار گرفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد come between

  1. verb alienate
    Synonyms: divide, estrange, interfere, interpose, interrupt, intervene, meddle, part, put at odds, separate
    Antonyms: bring together, join, unite

ارجاع به لغت come between

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «come between» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/come-between

لغات نزدیک come between

پیشنهاد بهبود معانی