امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Come Up To

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

phrasal verb B2
نزدیک شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد come up to

  1. phrasal verb meet expectations
    Synonyms: admit of comparison with, approach, arrive, bear comparison with, come near, compare with, equal, extend, get near, match, measure up to, rank with, reach, resemble, rival, stand comparison with

ارجاع به لغت come up to

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «come up to» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/come-up-to

لغات نزدیک come up to

پیشنهاد بهبود معانی