امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Comedy

ˈkɑːmədi ˈkɒmədi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    comedies

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun B1
نمایش خنده‌دار، شاد نمایش، کمدی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- Dante's Divine Comedy
- «کمدی الهی» دانته
- Life is a tragedy for those who feel and a comedy for those who think.
- زندگی برای کسانی که احساس دارند، تراژدی (غم‌نامه) و برای کسانی که فکر می‌کنند، کمدی (شادنامه) است..
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد comedy

  1. noun funny entertainment
    Synonyms: ball, burlesque, camp, chaffing, comicality, comicalness, comic drama, drollery, drollness, facetiousness, farce, field day, fun, fun and games, funnies, funniness, gag show, grins, high camp, high time, hilarity, hoopla, humor, humorousness, interlude, jesting, joking, laughs, light entertainment, merry-go-round, picnic, play on, satire, schtick, send-up, sitcom, slapstick, takeoff, travesty, vaudeville, wisecracking, witticism, wittiness
    Antonyms: tragedy

ارجاع به لغت comedy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «comedy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/comedy

لغات نزدیک comedy

پیشنهاد بهبود معانی