امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Communistic

    ˌkɑːmjəˈnɪstɪk ˌkɒmjəˈnɪstɪk
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    شکل نوشتاری دیگر این لغت: Communistic

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    سیاست کمونیستی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - The communistic ideology promotes the idea of a classless society, where wealth and resources are distributed equally among all members.
    - ایدئولوژی کمونیستی ایده‌ی جامعه‌ای بدون طبقه را ترویج می‌کند که در آن ثروت و منابع به طور مساوی بین همه‌ی اعضا توزیع می‌شود.
    - The Communistic system aimed to eliminate social classes.
    - هدف نظام کمونیستی حذف طبقات اجتماعی بود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد communistic

    1. adjective Advocating extreme change
      Synonyms: bolshevist, red
    2. adjective Relating to or marked by communism
      Synonyms: communist

    ارجاع به لغت communistic

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «communistic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/communistic

    لغات نزدیک communistic

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار