امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Comprehension

ˌkɑːmprəˈhenʃn ˌkɒmprɪˈhenʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    comprehensions

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
دریافت، قوه ادراک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The stroke affected his speech and comprehension.
- سکته مغزی قدرت تکلم و فهم او را تحت‌تأثیر قرار داد.
- It is beyond my comprehension.
- از دامنه‌ی درک من خارج است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد comprehension

  1. noun understanding
    Synonyms: aha, apperception, apprehension, awareness, capacity, cognizance, conception, discernment, double take, grasp, intelligence, judgment, ken, knowledge, perception, prehension, realization, sense, slow take, take
    Antonyms: incomprehension, misinterpretation, mistake, misunderstanding

ارجاع به لغت comprehension

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «comprehension» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/comprehension

لغات نزدیک comprehension

پیشنهاد بهبود معانی