امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Conclave

    ˈkɑːnkleɪv ˈkɒŋkleɪv
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable formal
    جلسه‌ی خصوصی، نشست محرمانه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - Only a select few were invited to the high-stakes conclave.
    - فقط تعداد کمی از منتخبان به نشست محرمانه‌ی پرمخاطب دعوت شدند.
    - During the conclave, members exchanged ideas away from public scrutiny.
    - در طول این جلسه‌ی خصوصی، اعضا به دور از نظارت عمومی به تبادل نظر پرداختند.
    noun countable
    دین (کلیسای کاتولیک) نشست، گردهمایی، کنگره (کاردینال‌ها برای گزینش پاپ)
    - The conclave to elect the new Pope was held in strict secrecy.
    - نشست انتخاب پاپ جدید کاملاً محرمانه برگزار شد.
    - The conclave's doors were sealed until a decision was reached.
    - درهای کنگره تا زمان تصمیم‌گیری بسته شد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد conclave

    1. noun secret meeting
      Synonyms: assembly, buzz session, cabinet, confab, conference, council, encounter, gathering, get-together, huddle, meet, parley, powwow, private meeting, session

    ارجاع به لغت conclave

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «conclave» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/conclave

    لغات نزدیک conclave

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار