امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Coney

ˈkoʊni ˈkəʊni
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
( cony ) خرگوش کوچک، آدم ساده‌لوح

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد coney

  1. noun Small short-eared burrowing mammal of rocky uplands of Asia and western North America
    Synonyms: pika, cony, hyrax, mouse hare, rock rabbit, dassie, das
  2. noun Any of various burrowing animals of the family Leporidae having long ears and short tails; some domesticated and raised for pets or food
    Synonyms: rabbit, cony
  3. noun Black-spotted usually dusky-colored fish with reddish fins
    Synonyms: Epinephelus fulvus

ارجاع به لغت coney

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «coney» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/coney

لغات نزدیک coney

پیشنهاد بهبود معانی