امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Confab

ˈkɒnfæb ˈkɒnfæb
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - intransitive
(عامیانه) مخفف: confabulation

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد confab

  1. noun Spoken exchange
    Synonyms: chat, confabulation, colloquy, conversation, converse, dialogue, discourse, speech, talk, jaw, schmooze, schmoose
  2. verb To engage in spoken exchange
    Synonyms: confabulate, chat, visit, converse, discourse, chew-the-fat, confer, shoot-the-breeze, speak, talk, chitchat, chit-chat, chatter, chaffer, natter, gossip, jaw, claver, consult

ارجاع به لغت confab

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «confab» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/confab

لغات نزدیک confab

پیشنهاد بهبود معانی