امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Considerably

    kənˈsɪdrəbli kənˈsɪdrəbli
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adverb B2
    بسیار، خیلی، به‌طور قابل‌توجهی، به‌طور قابل‌ملاحظه‌ای، به‌طور چشمگیری

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - The company's profits increased considerably after implementing new marketing strategies.
    - سود شرکت بعد از به‌کارگیری استراتژی جدید بازاریابی به‌طور چشمگیری افزایش یافت.
    - She improved her score on the exam considerably after studying for hours.
    - او نمره‌ی خود در امتحان را بعد از ساعت‌ها مطالعه به‌طور قابل‌ملاحظه‌ای بالا برد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد considerably

    1. adverb significantly
      Synonyms: appreciably, far, greatly, markedly, noticeably, quite, rather, remarkably, somewhat, substantially, very much, well
      Antonyms: insignificantly, little, slightly, unappreciably, unremarkably

    لغات هم‌خانواده considerably

    ارجاع به لغت considerably

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «considerably» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/considerably

    لغات نزدیک considerably

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند