Continental
ˌkɑːnt̬nˈent̬l
ˌkɑːnt̬nˈent̬l
ˌkɑːnt̬nˈent̬l
ˌkɒntəˈnentl
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله‌ها
noun
adjective
C2
اقلیمی، قاره‌ای
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- جمعیت چین و وسعت قاره مانند استرالیا
- تجارت بین انگلستان و (بقیه‌ی) اروپا
- ارتش استقلال‌طلبان امریکا
- دو تن از سربازان استقلال‌طلب امریکایی کشته شدند.
مترادف و متضاد continental
-
adjective Being or concerning or limited to a continent especially the continents of North America or EuropeAntonyms: intercontinental
Idioms
-
not care (or give) a continental
(امریکا) اصلاً اهمیت ندادن، خم به ابرو نیاوردن
-
(امریکا) ارزش یک پول سیاه را نداشتن، یک غاز نیرزیدن
لغات هم‌خانواده continental
-
nouncontinent
-
adjectivecontinental, intercontinental, transcontinental
ارجاع به لغت continental
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «continental» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/continental
لغات نزدیک continental
- - continence
- - continent
- - continental
- - continental breakfast
- - continental congress