امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Continuance

kənˈtɪnjuəns kənˈtɪnjuəns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
دوام، ادامه، تناوب بدون انقطاع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- the continuance of rainy weather
- ادامه‌ی هوای بارانی
- an economic crisis, severe and of long continuance
- یک بحران اقتصادی شدید و درازمدت
- His continuance in that job is not desirable.
- ماندن او در آن شغل خوشایند نیست.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد continuance

  1. noun duration
    Synonyms: constancy, continuation, endurance, extension, guts, longevity, period, permanence, perpetuation, protraction, run, survival, term, vitality
    Antonyms: arrest, end, ending, finish, hindrance, obstruction, stop, stoppage

ارجاع به لغت continuance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «continuance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/continuance

لغات نزدیک continuance

پیشنهاد بهبود معانی