امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Contradictory

ˌkɑːntrəˈdɪktəri ˌkɒntrəˈdɪktri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun adjective C2
متناقض، مغایر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
noun adjective
متناقض، مخالف، متباین، (منطق) ضد‌‌ونقیض
- the accused man's contradictory statements
- اظهارات ضد‌و‌نقیض متهم
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد contradictory

  1. adjective antagonistic
    Synonyms: adverse, against, agin, anti, antipodal, antipodean, antithetic, antithetical, con, conflicting, contrary, converse, counter, counteractive, diametric, discrepant, incompatible, incongruous, inconsistent, irreconcilable, negating, no go, nullifying, opposing, opposite, ornery, paradoxical, polar, repugnant, reverse
    Antonyms: agreeing, confirming, consistent, reconcilable, reconciled, vouching

لغات هم‌خانواده contradictory

ارجاع به لغت contradictory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «contradictory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/contradictory

لغات نزدیک contradictory

پیشنهاد بهبود معانی