امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Coruscant

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
برق‌زننده، تابناک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد coruscant

  1. adjective Having brief brilliant points or flashes of light
    Synonyms: aglitter, fulgid, glinting, glistering, glittering, glittery, scintillant, scintillating, sparkly

ارجاع به لغت coruscant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «coruscant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/coruscant

لغات نزدیک coruscant

پیشنهاد بهبود معانی