امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Coruscate

ˈkɒrəskeɪt ˈkɒrəskeɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    coruscated
  • شکل سوم:

    coruscated
  • سوم‌شخص مفرد:

    coruscates
  • وجه وصفی حال:

    coruscating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive
تابیدن، برق زدن، درخشیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The stars began to coruscate in the night sky, creating a dazzling display.
- ستاره‌ها در آسمان شب شروع به درخشیدن کردند و نمایش خیره‌کننده‌ای ایجاد کردند.
- Fireflies began to coruscate in the warm summer air, lighting up the garden.
- کرم‌های شب‌تاب در هوای گرم تابستان شروع به تابیدن کردند و باغ را روشن کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد coruscate

  1. verb To emit light suddenly in rays or sparks
    Synonyms: sparkle, flash, gleam, scintillate, glint, glisten, glitter, glance, glimmer, beam, blaze, glister, shimmer, spangle, twinkle, wink, radiate

ارجاع به لغت coruscate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «coruscate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/coruscate

لغات نزدیک coruscate

پیشنهاد بهبود معانی