امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cosmopolitan

ˌkɑːzməˈpɑːlɪt̬n ˌkɒzməˈpɒlətn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more cosmopolitan
  • صفت عالی:

    most cosmopolitan

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective C1
وابسته به همه جهان، بین‌المللی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- London is cosmopolitan.
- لندن یک شهر بین‌المللی است.
- His tastes in food and clothing are very cosmopolitan.
- سلیقه‌ی او در غذا و لباس محدود به فرهنگ خاصی نیست.
- a cosmopolitan outlook
- بینش جهانی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cosmopolitan

  1. adjective worldly-wise
    Synonyms: catholic, cultivated, cultured, ecumenical, global, gregarious, metropolitan, planetary, polished, public, smooth, sophisticated, universal, urbane, well-travelled, worldly, worldwide
    Antonyms: country, rural, rustic

ارجاع به لغت cosmopolitan

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cosmopolitan» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cosmopolitan

لغات نزدیک cosmopolitan

پیشنهاد بهبود معانی