امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Crackerjack

    ˈkrækərˌdʒæk ˈkrækərˌdʒæk
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    noun adjective
    ( crackajack ، humdinger =) چیز بسیار عالی، آدم بسیار خوب

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - A good student and a crackerjack on the football field.
    - یک شاگرد خوب که در زمین فوتبال محشر می‌کند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد crackerjack

    1. adjective Having or demonstrating a high degree of knowledge or skill
      Synonyms: adept, crack, expert, master, masterful, masterly, professional, proficient, skilled, skillful
    2. noun A person with a high degree of knowledge or skill in a particular field
      Synonyms: ace, adept, expert, jimdandy, authority, dab hand, jimhickey, master, excellent, past master, professional, proficient, fine, wizard, nifty, whiz, dab, skilled, splendid, super

    ارجاع به لغت crackerjack

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «crackerjack» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crackerjack

    لغات نزدیک crackerjack

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی