امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Crackers

ˈkrækərz ˈkrækəz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
(انگلیس - عامیانه - جمع) دیوانه، خل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- You are driving me crackers!
- داری دیوانه‌ام میکنی!
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد crackers

  1. noun Firework consisting of a small explosive charge and fuse in a heavy paper casing
    Synonyms: matzoth, firecrackers, snappers, biscuits
  2. adjective Afflicted with or exhibiting irrationality and mental unsoundness
    Synonyms: daft, dotty, bonkers, cracked, batty, buggy, fruity, loony, loco, nuts, nutty, wacky, brainsick, crazy, demented, disordered, distraught, insane, lunatic, mad, maniac, maniacal, mentally ill, moonstruck, off, touched, unbalanced, unsound, wrong, balmy, barmy, daffy, bats, gaga, bananas, cuckoo, screwy, non compos mentis, haywire, kooky, kookie, loopy, round-the-bend, around-the-bend, whacky

ارجاع به لغت crackers

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crackers» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/crackers

لغات نزدیک crackers

پیشنهاد بهبود معانی